آخرین مهلت به قاتل پشیمان
مردی که یک زن را بهخاطر سرقت به قتل رسانده بود، صبح دیروز از پای چوبه دار به سلولش برگشت
توبه کرده و پشیمان است. بارها ابراز ندامت کرد. اما تا همین صبح دیروز ابراز پشیمانیهایش فایدهای نداشت. در زندان قرآن میخواند و شبوروز دعا میکرد. کابوس اعدام لحظهای او را رها نکرده بود. جان گرفته بود و حالا وقت تاوان پس دادن بود. باید جانش را میگرفتند. آن طناب سفید ترسناک هر لحظه جلوی چشمانش بود. حالا او را آورده بودند تا مجازاتش را اجرا کنند. در سلول انفرادیاش، باز هم قرآن خواند و از خدا طلب بخشش کرد. او را برای اجرای حکم بردند. طناب را دور گردنش انداختند. این بار التماس کرد تا خانواده مقتول او را ببخشند. درنهایت به جای مرگ، بار دیگر به سلولش برگشت. خانواده مقتول به او مهلت دادند. زنی را در خانهاش کشته بود تا فقط بتواند پول و طلاهایش را سرقت کند. حالا اما خانواده همان زن به او سه ماه مهلت دادند و شاهین توانست بار دیگر امید به زنده ماندن پیدا کند. او معجزه را با چشمهای خود دید. آن هم درست در لحظهای که تصور میکرد دیگر همهچیز برایش تمامشده است.
سیما فراهانی _ شهروندآنلاین| ماجرای این پرونده به روز 26 اردیبهشت سال99 برمیگردد. روزی که جسد یک زن در خانهاش در شمال تهران پیدا شد. او در خانهاش بود که از سوی یک ناشناس با ضربات چاقو کشته شده بود. فرزندانش وقتی به خانه آمدند، بدن بیجان مادرشان را دیده بودند. بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت و کارآگاهان جنایی به همراه بازپرس کشیک قتل راهی صحنه جنایت شدند. بررسیها و شواهد نشان میداد که یک آشنا به این خانه آمده و دست به قتل زده است، چراکه قفل در خراب نشده و مشخص بود که این زن در خانهاش مهمان داشته است.
شناسایی مرد آشنا
تحقیقات و بررسیها در اینخصوص بهصورت گسترده انجام شد و درنهایت تیم تحقیق دریافت که آخرین بار این زن با مردی به نام شاهین قرار ملاقات داشته است. این زن چند وقتی میشد که با شاهین صحبتمیکرد و احتمالا روز حادثه نیز مهمان خانهاش بوده است. ماموران پلیس بلافاصله سراغ شاهین رفتند و درنهایت او را شناسایی و دستگیر کردند. شاهین تحت بازجویی قرار گرفت. او در ابتدا منکر هرگونه اطلاع از سرنوشت زن جوان شد، ولی در ادامه وقتی با دلایل و مدارک پلیس روبهرو شد، راز جنایت را فاش کرد.
آشنایی دردسرساز
او در تحقیقات به پلیس گفت: «با سودابه از چند ماه پیش آشنا شدم. از شوهرش جدا شده بود و به تنهایی زندگی میکرد. زن ثروتمندی بود و همیشه کلی طلا به همراه داشت. وقتی با او آشنا شدم، قرار شد کارهایش را انجام دهم. هرکجا میخواست برود، بهدنبالش میرفتم و او را میرساندم. به من اعتماد داشت و بخشی از کارهای حقوقی و مالیاش را انجام میدادم، در واقع دست راستش بودم. نمیخواستم از اعتمادش سوءاستفاده کنم، اما بعد از مدتی بهدلیل گرفتاری و مشکلات مالی که داشتم، وسوسه عجیبی به سراغم آمد.»
قتل با وسوسه سرقت
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: «چند وقتی بود که بچهام بیمار شده بود. پول دوا و درمانش را نداشتم. هرچه به این در و آن در میزدم، فایدهای نداشت. هزینههای بیمارستان و درمان، بسیار بالا بود. نمیدانستم باید چه کار کنم. تصمیم گرفتم از سودابه پول قرض بگیرم، ولی قبول نکرد و گفت که فعلا نمیتواند کمکم کند. خیلی ناراحت شدم. روز حادثه به خانهاش رفتم تا بخشی از کارهایش را انجام دهم و دوباره موضوع پول را مطرح کردم که باز هم مخالفت کرد. همانجا وقتی طلاهایش را دیدم، بهشدت وسوسه شدم و تصمیم به سرقت گرفتم. سودابه متوجه شد و مقاومت کرد. مجبور شدم برای اینکه ساکت شود، او را بزنم. بعد از آن طلاهایش را برداشتم و بردم. الان هم خیلی پشیمانم.»
صدور حکم اعدام
با اعترافهای این مرد، کیفرخواست پرونده او نیز صادر شد و در مقابل هیأت قضایی دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. او در جلسه محاکمهاش باز هم ابراز پشیمانی کرد و گفت: «باور کنید قصد قتل سودابه را نداشتم. بهخاطر طلاهایش وسوسه شدم و دست به این جنایت زدم. الان هم خیلی پشیمانم و از خانواده مقتول میخواهم مرا ببخشند.»
خانواده مقتول اما در جلسه دادگاه درخواست قصاص کردند و بر اجرای حکم اصرار داشتند. بنابراین، شاهین به قصاص محکوم شد و حکم صادره به تایید هیأت قضایی دیوانعالی کشور رسید. درنهایت نیز پرونده برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
مهلت برای زندگی دوباره
زمان اجرای حکم فرا رسیده بود. متهم در مدتی که در زندان بود، مرتب قرآن میخواند. حافظ قرآن شده بود. بارها توبه و از خانواده مقتول طلب بخشش کرده بود. با این حال، او برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شد. صبح دیروز او را برای اجرای حکم اعدام آوردند. التماس کرد و طلب بخشش داشت. درنهایت خانواده مقتول، با توجه به رفتار خوب متهم در زندان و ابراز پشیمانیاش تصمیم گرفتند به او مهلت بدهند تا شاید بتوانند برای همیشه او را ببخشند. به این ترتیب حکم اعدام شاهین اجرا نشد و توانست از خانواده مقتول مهلت بگیرد.