یکی برای دوستان توضیح دهد، دنیا عوض شده
در حاشیه مسدودشدن سایتهای دانلود فیلم
واقعیتی که نمیشود کتمان کرد این است که در سالهای اخیر یکی از سرگرمیها و دلمشغولیهای مردم در ایران دانلود محصولات سینمایی از اینترنت و استفاده از آنها بود. این شاید تنها جایی است که ما نسبت به بسیاری از شهروندان دیگر کشورها مزیتی داریم و میتوانیم بهسرعت و بدون پرداخت هزینه -اگر از هزینه اینترنت چشمپوشی کنیم- به بخش بزرگی از ساختههای هالیوود و بالیوود دسترسی پیدا کنیم و به سادگی به تماشایشان بنشینیم؛ امکانی که شاید برای ساکنان کشورهای پیشرفته یک رویاست و فقط با تخلف و ترس از جریمههای سنگین ممکن است فکر چنین کاری به سرشان بزند.
اما استفاده از آثار هنری همیشه بحث کپیرایت را به دنبال دارد که در ایران بحثی قدیمی است؛ اینکه دانلود موسیقی و فیلم خارجی بدون پرداخت مبلغی به سازندگان آن، اخلاقی است یا نه. عدهای بر این باورند که سالها استفاده رایگان و بدون نیاز به اجازه، همهمان را بدعادت کرده و به همین دلیل هم هست که حتی دستمان به پرداخت حقوق مولفان داخلی هم نمیرود. بخش بزرگتر البته میگویند این سفرهای است که پهن است و معارضی ندارد. ایران از قوانین کپیرایت بینالمللی تبعیت نمیکند و همانطور که مثلا شبکههای ماهوارهای میتوانند بدون پرداخت یک سنت ساختههای داخل کشور را روی آنتن بفرستند، ایرانیهای داخل کشور هم حق دارند که از ساختههای بیرون از مرز استفاده کنند. حالا با فیلتر شدن فلهای سایتهای دانلود فیلم مواجهیم و آن درهای بهشتی بسته شده است. شاید برای بسیاری از ما غمانگیز باشد، اما فرصت مناسبی هم هست تا بار دیگر آنچه را در کشور شاهد بودیم و آنچه را رخ داده با هم مرور کنیم.
یک- این را که سایتهای بزرگی مشغول انتقال و لینکدادن فیلم و سریالهای روز و قدیمی جهان باشند و از آن درآمدی هم کسب کنند باید در قالب کسبوکارهای جدید ارزیابی کرد؛ امکانی که تکنولوژی فراهم کرده و کسی از آن ناراضی نبوده است. مردم با مراجعه به این سایتها، با پرداخت اشتراکی اندک یا بهصورت رایگان به آنچه میخواستند دست پیدا میکردند و این ارتباط و مراجعه برای سایتها درآمدزا بود و این وسط هیچکس ضرری نمیکرد. سایتها هم اغلب در ارشاد ثبت شده بودند و ضوابط را رعایت میکردند و خبری از پورنوگرافیک نبود.
این سایتها به راحتی قابل نظارت بودند. درآمد بالایی داشتند؟ چه بهتر. میشد مالیات گرفت و ساماندهیشان کرد. تخلف میکردند و آثار ایرانی را بدون اجازه یا مجانی ارایه میکردند و سازنده متضرر میشد؟ میشد جلویشان را گرفت، جریمهشان کرد یا حتی برای مدتی سایت را بست تا متنبه شوند، اما اینکه به کلی کرکرهشان را بکشیم پایین، شبیه فاجعه است.
دو- ظاهرا VODها شکایت کردهاند و به خاطر آنها سایتهای دانلود بسته شده است؛ به خاطر رقابتشان و اینکه زورشان زیاد بوده است. اسم این کار باز هم انحصارگرایی است، بدون اینکه قانونی وجود داشته باشد. جرم سایتهای بستهشده چه بوده؟ اینکه فیلمها و سریالهای خارجی را عرضه میکردند؟ خب، این کار را که همین شرکتهای رسانهای شکایتکننده هم میکنند. مگر فیلیمو و نماوا و بقیه برای دوبله کردن و عرضه فیلم و سریالهای خارجی پولی میپردازند که به بقیه معترضند؟
مگر غیر از این است که نتفلیکس آمده گفته دارند از محصولاتش بدون اجازه استفاده میکنند، از محصولات HBO و آمازون و بقیه هم استفاده میکنند؛ محصولی که مفت به دستشان میرسد و میتوانند با آن درآمد کسب کنند چرا اگر نماوا و فیلیمو این کار را بکنند، ایرادی ندارد ولی سایتهای دانلود باید بسته شوند. آنوقت این بستهشدن نفع چه کسی را مد نظر دارد؟ همین یکی دو شرکت عرضه محصولات اینترنتی را یا منافع میلیونها تماشاچی فیلم و سریال را که حالا بخشیشان شاید مشتری شبکههای اینترنتی شوند اما بقیهشان باز هم راه غیرقانونی دیگری را در پیش خواهند گرفت. یا به بازار زیرزمینی عرضه فیلم خارجی رجوع خواهند کرد، یا سراغ تورنت خواهد رفت یا راههای تازهای خواهند یافت؛ فقط با صرف مبالغ بیشتری که هیچ فایدهای برای سازمان مالیاتی ندارد و با گرفتاری و دردسرهایی که تنها نتیجهاش ایجاد نارضایتی است.
مردم در ایران به دلایل مختلف سرگرمیها و تفریحات معدودی دارند. اصرار و تلاش مسئولان کشور هم برای تزریق شادی و نشاط تا حالا نتایج درخشانی نداشته است. عجیب است که طراحان این طرح تازه متوجه نبودهاند که این هم یک ضربه هولناک دیگر به خوشیهای کوچک ملت است و نتیجهاش باز هم افسردگی و عصبانیت و همان فشارهای روانی است که دارد از صد جا بیرون میزند.
سه- این وضع هم دوامی نخواهد داشت. چیزی که باید تکلیفمان را با آن روشن کنیم، رابطه با دنیا و حضور در شبکه جهانی اطلاعات و استفاده از محصولات فرهنگی بینالمللی است؛ زمانه تغییر کرده و بخشی از بدنه مدیران ما هنوز متوجه نیستند و نمیخواهند بپذیرند. بله؛ چند دهه قبل اینطور بود که برای ورود محصولات فرهنگی میشد قاعده گذاشت و مجوز صادر کرد تا آب باریکهای به عنوان موسیقی و فیلم مجاز از آن رد شود و به دست مخاطب برسد و هر نقلوانتقال دیگری ممنوع باشد؛ هر چند که همان هم مفهومش سوقدادن مردم به سوی رفتار غیرقانونی و غیرمجاز بود.
اما حالا که شبکهها و شاهراههای ارتباطی امکان تماس لحظهای با تمام جهان را ممکن کرده و صدا و تصویر از همه جا در دسترس است، اینکه همچنان اصرار کنیم مردم از محصولات مجاز و تأییدشده استفاده کنند نه منطقی است و نه شدنی یعنی چند صدهزار نفر یا چندمیلیون نفر را باید به کار بگماریم تا مدام رسانهها و تولیدات دنیا را رصد کنند و بگویند چه خوب است و چه نه؛ در حالی که روزانه هزاران ساعت در استودیوهای فیلمسازی و در شبکههای تلویزیونی بزرگ یا محلی و به شکل شخصی محصول تولید میشود. محصولاتی که ممکن است روی اینترنت و یوتیوب قرار بگیرند یا از طریق میلیونها رسانه دیگر منتشر شوند. چطور میشود گفت از این کهکشان محصولات استفاده نکنید و فقط همان خردهریزی را که ما میبینیم و تأیید میکنیم، مصرف کنید. این همه فیلم و شبکه مستند که کار میکنند، مجازند و میشود بدون اجازه دانلود و تماشایشان کرد یا نه؛ این همه موسیقی محلی که تولید میشوند.
جواب پیچیده نیست؛ اما به نظر میرسد کسانی که قرار است تصمیم بگیرند، هنوز اراده نکردهاند با واقعیت مواجه شوند. دنیا دارد بهسرعت میرود و ما درگیر نگرانیهای کودکانه و بلاموضوع خود هستیم.