آیندگان درباره روزگار ما قضاوت خواهند کرد!
گلایهها، انتقادات و اعتراضات محمد رحمانیان که دل پری دارد
محمد رحمانیان انتقادهای تندی دارد. او میگوید هیچگاه تئاتر ما در ۴۰ سال اخیر به اندازه امروز بیبرنامه نبوده. رحمانیان با اشاره به اینکه کرونا باعث شده آبباریکه درآمدی هنرمندان تئاتر قطع شود، آینده نزدیک را همچندان روشن نمیبیند و میگوید که با توجه به سیستم قطرهچکانی واکسیناسیون حالا حالاها درگیر کرونا خواهیم بود…
شهروندآنلاین: محمد رحمانیان همواره چهره منتقد و معترضی بوده. نمایشنامهنویس و کارگردانی که همیشه صحبتها و خواستههایش را با صدای بلند بر زبان آورده. این چهره سرشناس تئاتر، اما به نظر چنان از اوضاع اخیر این سرزمین دلزده شده که میگوید بعد از 40 سال کار کردن فعلا علاقهای به اجرای کار جدیدش ندارد؛ با اینکه چند وقتی است دارد درباره کرونا مینویسد…
بیکاری اختیاری!
رحمانیان با اشاره به اینکه در حال حاضر مشغول نوشتن نمایشنامهای به نام «در سال بیستم کرونا ما هنوز امیدوار بودیم» است؛ به ایسنا میگوید که در این نمایش خواسته پاسخ این سوال را بدهد که مردمان ۲۰ سال بعد درباره ما و زندگی ما چگونه داوری میکنند!
رحمانیان اما ظاهرا علاقهای به اجرای این تئاتر ندارد: «نه شرایط کشور اجازه اجرا میدهد و نه مدیریت فعلی برنامه مشخصی برای تئاتر دارد. من اردیبهشت سال ۱۳۶۰ با چاپ نمایشنامه «سرود سرخ برادری» فعالیت تئاتریام را آغاز کردم و امسال چهلمین سال فعالیت من در تئاتر است. اما باید به شما بگویم در این سالها مدیریت هیچ دورهای را مانند دوره فعلی، تا به این اندازه بیبرنامه و بیانگیزه ندیدم. در حالی که میشد در همین مقطع کرونایی هم برای تئاتر برنامهریزی کرد. صدها راه وجود داشت برای بردن تئاتر به خانههای مردم.»
بردن تئاتر به خانه مردم
محمد رحمانیان پیشنهادهایی برای بردن تئاتر به خانههای مردم دارد: «میشد مکانهایی برای ضبط تئاتر در نظر گرفت و از طریق رایزنی با شبکه نمایش خانگی، کارهای ضبطشده را به تماشاگران ارایه داد. حتی اگر فقط درصدِ کوچکی از گروه محدود تماشاگرانِ تئاتر از این آثار استقبال میکردند، باز هم هزینههای تولید نمایش در این بستر تأمین میشد. درست است که نمایشهای ضبطشده به اندازه سریالهای آقای مدیری تماشاگر نخواهند داشت، ولی به هر حال، اگر همه چیز با متر و معیار سوداگری سنجیده نشود، گروهی از مخاطبان تئاتر این آثار را خواهند دید. در کنار این تدابیر میشد اجراهایی در فضای باز تدارک دید، ولی متأسفانه هیچ ارادهای برای انجام این امور وجود ندارد.»
کارهایی که باید میشد و نشد!
درددلهای رحمانیان درباره تئاتر بیپایان است: «مدیران تئاتر هیچ طرح و ایدهای ندارند و وضعیت تئاتر و معیشت هنرمندان آن سر سوزنی برایشان مهم نیست. همه کسانی که در این ۴۰ سال تئاتر کار کردهاند، زندگی شاهانهای نداشتهاند، ولی با همین آبباریکه درآمدهای تئاتر روزگار خود را میگذراندهاند، اما این مدیران در این دوران دشوار هیچ کوششی نکردند. تنها راهکارشان این است که هر از چندی سالنهای نمایش را باز کنند و بعد از مرگ هر هنرمند بر اثر کرونا دو خط تسلیت بنویسند. در این مدت برای حمایت از نمایشهایی که گاهگاهی روی صحنه رفتند، حتی یک بیلبورد یا امکان تبلیغ نگرفتند، در صورتی که میتوانستند از طریق مذاکره با سازمان زیباسازی بیلبورد رایگان بگیرند. میشد دهها برنامه دیگر داشت برای گروههای جوان، پرانرژی و باانگیزه که در این مدت، علاقهمندی خود را به اجرای نمایش نشان دادهاند و در سختترین روزها روی صحنه رفتهاند. میشد امکانی را به وجود آورد که این گروهها پا بگیرند و فضای کار مناسبی داشته باشند. همه حقیقت این است که مسئولان فرهنگی و هنری ذرهای دلشان با فرهنگ و هنر نیست. حقوقشان را میگیرند و میخواهند این دوره را بیمشکل و بیدردسر بگذرانند و بروند پی تخریب یک نهاد یا سازمان هنری دیگر.»
آینه روزگار امروز
اما آیا محمد رحمانیان به ماههای آتی خوشبین است؟
او میگوید: «سیستم قطرهچکانی واکسیناسیون نشان میدهد تا پایان سال همچنان درگیر کرونا خواهیم بود. مدیران هنری هم این موضوع را میدانستند و میتوانستند دستکم برای هنرهای نمایشی امسال برنامهریزی کنند، ولی ترجیح دادند خود را به دردسر نیندازند و به بهانه تعطیلی تئاتر در دوره کرونا هیچ کاری نکنند. با چند بخشنامه و یکی، دو جشنواره حقوقشان را مثلا حلال کنند و از حال بچههای تئاتر بیخبر باشند، از حالوروز جوانانی که عاشقانه روی صحنه و پشت صحنه کار میکنند، از بازیگران گرفته تا دستیاران کارگردان و تولید و گریم و صحنه و لباس و روابط عمومی. کسانی که سختترین روزها را میگذرانند و هیچ راهکاری از سوی این مدیرانِ بیخیال برای اشتغال و کسب درآمد آنان وجود ندارد. این وضعیت تنها تأسفبرانگیز و دردناک نیست؛ آینه تمامنمای روزگاری است که در آن به سر میبریم.»