کشف جنازه یک کودک 3 ساله در لوله آبیاری چاه
این بچه برای بازی به داخل لوله قطوری رفته و جان داده بود
کودک کرجی جنازهاش پس از چند ساعت پیدا شد. پدر حمیدالله تصور میکرد کودکش را دزدیدهاند. این در حالی است که جسد کودک ربودهشده چند ساعت بعد با وضعیت اسفباری پیدا شد.
پدر چهلونه ساله افغانستانی تصور میکرد که ظهر دو روز پیش، افرادی ناشناس، پسر سه سالهاش را با خودرو از زمین کشاورزی در منطقه عربآباد (ساوجبلاغ) ربوده باشند. سرانجام پس از چند ساعت جستوجو، جسد این بچه را داخل لوله قطور آبیاری چاه در همان روستا پیدا کرد.
نظرمحمد نظری، پدر حمیدا…، کودک سه سالهای است که بر اثر واردشدن به لوله قطور چاه آبیاری زمین کشاورزی در منطقه عربآباد جانش را از دست داد. ظهر روز دوشنبه، بیستوچهارم خرداد، در حالی که همه و حتی پدر او تصور میکردند او مشغول بازیکردن در گوشهای از زمین کشاورزی باشد اما حادثهای عجیب در کمین او بود.
پدر حمیدا… درباره این حادثه میگوید: «او چون کوچک بود، زیاد در خانه نمیماند. برای همین گاهی اوقات به زمین کشاورزی که متعلق به فرد دیگری است و من روی آن کار میکنم، میآمد. او مشغول بازیکردن میشد. روز حادثه، ساعت 12 یا 12 و 30 دقیقه ظهر بود که دیدم از حمیدا… خبری نیست. چند بار صدایش زدم؛ اما هیچ جوابی از او نیامد. از بقیه کارگرانی که در زمین کشاورزی کار میکردند، سراغ پسرم را گرفتم. هر کسی چیزی میگفت. یکی میگفت آن طرف او را دیدم و دیگری هم میگفت طرف دیگر زمین مشغول بازی است.»
او افزود: «از صحبتهای متناقض آنها حسابی گیج شده بودم و نمیدانستم کجا دنبال او بگردم. اولین چیزی که به فکرم رسید این بود که شاید افرادی ناشناس پسرم را با خودرو از زمین کشاورزی دزدیده باشند. این فکر هم به ذهنم رسید که شاید جایی خوابش برده باشد. همراه با پسر سیزده سالهام عظیما… شروع به جستوجو کردیم اما هر چه گشتیم، نتوانستیم پسر کوچکم را پیدا کنیم.»
کشف جسد داخل لوله
پدر این بار سراغ لوله قطور چاه آب زمین کشاورزی رفت تا داخل آن را بگردد. او احتمال میداد پسرش با توجه به جثه کوچکی که دارد، برای بازی به درون آن رفته باشد.
خم شد و داخلش را نگاه کرد، اما چیزی ندید: «داخل لوله چاه آب کشاورزی آن قدر بزرگ است که یک کودک میتواند به راحتی وارد آن شود. چند بار داخل لوله چاه آب را نگاه کردم ولی پسرم را ندیدم. چند ساعت دنبال او گشتیم، اما خبری نبود. همان طور که مشغول جستوجوی پسرم بودم و اطراف را میگشتم، پسر بزرگم عظیما…. صدایم کرد. گفت حمیدا…. داخل لوله چاه است. باورم نشد. من دهها بار داخل آن را گشته بودم، اما پسرم را ندیده بودم. وقتی به لوله چاه رسیدم، عظیما… گفت دست حمیدا… روی آب مشخص است و آن را میبینم. خوب که نگاه کردم، دیدم همین طور است. پای پسرم داخل لوله و میان بلوکهای سیمانی که داخل آن قرار داده شده است، گیر افتاده و برای همین نتوانسته بود خارج شود.»
حمیدا… را از لوله خارج کردند اما پسرک فوت شده بود و دیگر جانی در بدن نداشت: «پسرکم حدود 4 ساعت داخل آن لوله بود و اگر زودتر متوجه شده بودم، جانش را نجات میدادم. همان ساعت 12 و حوالی زمان وقوع حادثه، چند بار درون لوله چاه را نگاه کردم، اما متأسفانه نمیدانم چرا متوجه وجود پسرم در لوله نشدم.»
به گفته او، باغدارها و کسانی که زمین کشاورزی دارند، حتما باید لولههای چاه بزرگ آب را با توری بپوشانند تا هیچ کودکی نتواند وارد آن شود: «حادثه خبر نمیکند. ممکن است دوباره این حادثه تکرار شود و کودکی به هوای بازی کودکانه وارد آن شده و جانش را از دست بدهد. بنابراین کسانی که از لولههای بزرگ برای انتقال آب چاه به زمین کشاورزی استفاده میکنند، باید اقدامات ایمنی را هم انجام دهند تا هیچ پدر و مادری داغدار نشود. ممکن است حمیدا… من آخرین قربانی این بیاحتیاطیها نباشد.»