بیایید به طور خلاصه با هم مرور کنیم که در دو سال گذشته در سراسر جهان و در کشور ما، چه اتفاق عجیب هرگز پیشبینی نشدهای رخ داد؟ به ناگاه، سروکلهی یک ویروس ناشناخته پیدا شد و شوخیشوخی، جان هزاران نفر را گرفت و باعث شد در انتهای هر روزی که به شب میرسانیم، یک جمله در مغزمان زنگ بخورد: «هنوز زندهام». آیا همین ما نبودیم که تا پیش از اسفند 98 و شروع کرونا، به علت هزار و یک مشکل اقتصادی و آب و هوایی و سیاسی و اجتماعی، از این غصه میخوردیم که آنچه در میان ما جریان دارد «زندهمانی» است و این کاری که ما میکنیم «زندگانی» نیست؟ اکنون و در جهان کرونایی یک گزاره تکراری با خوانشی جدید پیش روی همه ما قرار گرفته است: «قدر همین امروزت را بدان، شاید فردایی در کار نباشد».
ما همچنان در حالی به ادامه زندگی میپردازیم که هر یک داغ کسی یا کسانی را به دل داریم و هراس فرداهای نیامده نیز در قلبمان خانه کرده است؛ این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت و در این شرایط، تلویزیون، چه سیاستی را در پیش گرفته است؟ اگر همگی اذعان داریم که زندگی در حوضچه اکنون، صرفا شعری نبود که از یک شاعر کاشانی به یادگار بماند و یک واقعیت غیرقابلانکار است، بزرگترین رسانه مملکت چه قدمی را برای احقاق آن برداشته و به این ترتیب، چگونه روی لبهی تیغ قدم برمیدارد؟ صحبت از لبهی تیغ است، چراکه بسیاری از اقشار جامعه که هنوز موفق نشدهاند خود را با شرایط جدید دنیای کرونایی منطبق کنند، در تنگنای بیسابقه مالی قرار گرفتهاند و در این شرایط، تماشای برنامههایی که از شادی و حال خوب صحبت میکنند، در نظرشان پوچ و بیمعناست؛ حال آن که اتفاقا تزریق حال خوب در شرایط بحرانی است که معنی و مفهوم پیدا میکند و برنامهسازان برای آنکه بیخبر از همه جا و همهچیز جلوه نکنند، کار بسیار سختی در پیش دارند. اما جسارت برداشتن چنین قدمهایی با پخش برنامههایی مثل «احوالپرسی» که هر پنجشنبه از شبکه دوی سیما روی آنتن میرود، محقق شده است.
روانشناسی مثبتگرا رویکردی علمی و کاربردی برای پرده برداشتن از نقاط قوت انسانها و بهبود عملکرد مثبتشان است. نباید روانشناسی مثبتگرا را با روش غیر علمی خودیاری، تحسین و تایید بیپایه و اساس اشتباه گرفت. روانشناسی مثبتگرا نه نسخه بازیافت شده قدرت تفکر مثبت است و نه جزوی از مجموعه کتاب راز
به نظر میرسد آن چیزی که این جسارت را به شبکه دوی سیما و گروه برنامهسازش داده، پیروی از یک نظریه معروف روانشناسی باشد به نام «روانشناسی مثبتگرا» که در تعریف آن آمده است: «روانشناسی مثبتگرا رویکردی علمی و کاربردی برای پرده برداشتن از نقاط قوت انسانها و بهبود عملکرد مثبتشان است.» (هوگو آلبرتز). اما آن نقطه قوت چیست؟ خوشمشرب بودن جامعه ایرانی و اهمیت به صله رحم، ارزشی که با شیوع کرونا لاجرم رنگ باخت و وجود یک برنامه تلویزیونی با نام «احوالپرسی» میتواند گامی برای جبران آن باشد، به خصوص وقتی بدانیم «شادی مسری است؛ کسانیکه دوستان شاد دارند، احتمالا در آینده شاد تر خواهند بود» (فاولر، کریستاکیس، ۲۰۰۸).
روانشناسی مثبتگرا زیرمجموعهی روانشناسی است و اگرچه گاهی به تمسخر آن را «علم نازکنارنجی» یا «شبه علم» میخوانند، باز هم بر پایه شیوه علمی ارزیابی نظریهها، استوار است. همانطور که کریستوفر پترسون، استاد دانشگاه میشیگان و اسطوره روانشناسی مثبتگرا، گفته است: «… نباید روانشناسی مثبتگرا را با روش غیر علمی خودیاری، تحسین و تایید بیپایه و اساس اشتباه گرفت. روانشناسی مثبتگرا نه نسخه بازیافت شدهی قدرت تفکر مثبت است و نه جزو مجموعه کتاب راز.» (۲۰۰۸)
قبل از گوشیهای هوشمند، به شما پیجر یا بیپر داده میشد. این پیجر به صورت تصادفی به صدا درمیآمد و به شما یادآوری میکرد یک لحظه بایستید، به احساس، فکر و کار خود در لحظه فکر کنید و آن را بنویسید. در روانشناسی مثبت اغلب از این روش برای کمک به افراد استفاده میشود تا متوجه شوند چه قسمت بزرگی از زندگیشان در واقع مثبت است. برنامهای مثل «احوالپرسی» با رویکرد گفت و گو با چهرههای محبوب اجتماعی یا شوخیهای یک شخصیت عروسکی با اجرایی دقیق و فکر شده، در میان انبوه دغدغههایی که یک مخاطب تلویزیون دارد، چنین کاری را برای او انجام میدهد و میگوید: «قدری تأمل کن و ببین چه چیز برای امیدوار بودن برایت باقی مانده؟».
تلویزیون در صدد این نیست که قربانیان حال بد جهان کرونایی را سرزنش کند و بگوید اگر نمیدانی چطور باید خوشحال باشی، تقصیر خودت است! بلکه میخواهد با اعتقاد به اینکه حال خوب سرایتپذیر است، دوستانه، خبری از آنها بگیرد و بپرسد: احوال شما چگونه است؟