«خون انار به گردن پاییز است»؛ این اولین مجموعه شعر مژده لواسانی بود که دو سال پیش منتشر شد؛ کتابی که بهسرعت به چاپ بعدی رسید. شاعر این مجموعه به عنوان یکی از مجریهای تلویزیون و رادیو توانسته بود نظر مخاطبان را به خود جلب کند و بازخوردها هم راجع به مجموعه بود، بازخوردهای خوبی بود. او حالا با مجموعه شعر دیگری آمده است؛ دفتری با عنوان «به چهل سالگیات رسیدهام.»
شهروند آنلاین: «خون انار به گردن پاییز است»؛ این اولین مجموعه شعر مژده لواسانی بود که دو سال پیش منتشر شد؛ کتابی که بهسرعت به چاپ بعدی رسید. شاعر این مجموعه به عنوان یکی از مجریهای تلویزیون و رادیو توانسته بود نظر مخاطبان را به خود جلب کند و بازخوردها هم راجع به مجموعه بود، بازخوردهای خوبی بود. او حالا با مجموعه شعر دیگری آمده است؛ دفتری با عنوان «به چهل سالگیات رسیدهام.» البته بین چهرههایی که در میان مردم از طریق تلویزیون و سینما، به شهرت رسیدهاند، بودهاند افراد دیگری هم که مجموعه شعر منتشر کنند. در ادامه مروری به این آثار خواهیم داشت.
مژده لواسانی
کتاب «به چهل سالگیات رسیدهام» بهتازگی از سوی «مؤسسه انتشارات نگاه» چاپ شده و مجموعهای از شعرهای سپید مژده لواسانی است. مژده لواسانی در این اثر ۵۵ شعر سپید منتشر کرده که اغلب کوتاه است و فضایی عاشقانه دارد. این دغدغهها تداوم همان فضاسازیهایی است که در دفتر شعر اولش دنبال میکرد؛ کتاب «خون انار به گردن پاییز است.» البته او در مقدمه کتاب دومش آورده: «در کتاب اولم «خون انار گردن پاییز است» داعیه شعر نداشتم و البته در مقدمه کتاب هم به این موضوع اشاره کرده بودم که چهار فصل این مجموعه شعر نیست؛ اما در مجموعه دوم یعنی «به چهلسالگیات رسیدهام»، با راهنماییها و الطاف شاعرانی چون محمدرضا عبدالملکیان، اسماعیل امینی و دیگر استادان تلاش کردم تا مجموعه شعر سپید قابل قبولی را تقدیم مخاطبانم کنم.» با این مقدمه میتوان به این گزاره رسید که مجری تلویزیون اینبار تلاش کرده کاری پختهتر به مخاطبان عرضه کند.
اندیشه فولادوند
اندیشه فولادوند اولین کتاب خود را سال 87 و با نام «عطسههای نحس» منتشر کرد. «عطسههای نحس»، بازتاب بسیار خوبی در محافل ادبی داشت. شعرهایی که 3 سال بعد با آهنگسازی فریبرز لاچینی و توسط خودش دکلمه شد تا او بهصورت جدی در عرصه شعر حضور پیدا کند. فولادوند بعد از این تجربه دومین کتاب شعرش به نام «شلیک کن رفیق» را منتشر کرد؛ اشعاری که بر خلاف فضای غالب، کمتر حال و هوای زنانه داشت و مؤلفههایی نظیر تنهایی، عشق، گذشته و رفاقت بیشتر در آنها به چشم میخورد. آلبوم «سلول شخصی» با صدای رضا یزدانی در سال 93 در دو سیدی و با مجموعه ۱۴ قطعه منتشر شد که سیدی اول تماما به سرودههای اندیشه فولادوند اختصاص داشت. یزدانی در این سیدی، قطعههای «سلول شخصی»، «آهنگ قدیمی»، «پله برقی»، «سیگار پشت سیگار»، «سمت هیچ»، «کلاشینکف»، «پل نیومن» و «شلیک کن رفیق» را خواند و واکنشهای مختلفی به دنبال داشت. شاخصترین ویژگی این واکنشها هم حضور فولادوند به عنوان ترانهسرا در این آلبوم بود. واژههای سنگین و گاهی نامتعارف یکی از مؤلفههای اصلی این ترانهها بود.
لیلا اوتادی
«در بهشتی که کلاغی نیست» چندان نتوانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند. این دفتر شعر که همراه با طراحیهایی چاپ شده بود، اولین و احتمالا آخرین دفتر شعر لیلا اوتادی بود؛ کتابی که در چاپی نسبتا نفیس منتشر شد اما محتوای آن نظر علاقهمندان شعر را جلب نکرد. هرچند که کتاب بعد از چاپ بهسرعت به چاپ بعدی رسید اما فحوای آن نشان میداد، شاعر مجموعه از نظر منتقدان و صاحبنظران شعر استفاده نکرده و کاری شسته و رفته تحویل مخاطب نداده است. به عنوان مثال به این شعر نگاه کنید: «من / تو بودهام / تو / تو بودهای / من و تو / ما… / نبودهایم / آشنا / نبودهایم / همصدا / نبودهایم…» استفاده از ضمایر و متصل کردن آنها به عنوان فصل مشترک عشق، در شعرهای بسیاری استفاده شده است و به بهترین شکل هم استفاده شده که متأسفانه در این شعر اینطور نیست.اوتادی در شعرهای دیگرش هم نوعی سادگی داشت که نه با روانی شعر بلکه با پایین بودن کیفیت ادبی پهلو میزد. در هر حال از این کتاب خاطره خوشی برای مخاطبان و علاقهمندان شعر در ذهن باقی نماند و بعد از آن هم لیلا اوتادی کتاب دیگری منتشر نکرد. هرچند شاید در ادامه بخواهد با مشاوره گرفتن از منتقدان و شاعران بهنام، کتابی بهتر از کتاب پیشین چاپ کند.