سیستان نفس ندارد

گزارشی از وضعیت بحرانی کرونا در سیستان‌وبلوچستان و عدم‌رعایت پروتکل‌های بهداشتی و نبود زیرساخت‌های اولیه بیمارستانی

لیلا مهداد– جیغ و فریاد از گوشه و کنار شهر به گوش می‌رسد، هرازگاهی. شهر رنگ سیاهی و ماتم به خود گرفته. کسی نیست که داغ ندیده باشد یا شاهد داغ دیگری نباشد. مرگ اینجا پَرسه می‌زند و قربانی می‌گیرد. کرونای آلفا جایش را به دلتا داده. بیمارستان‌ها پُر شده‌اند از آدم‌هایی که نَفس در سینه‌شان حبس شده. چند روزی است شهر به تعطیلی رفته برای آرام گرفتن ویروس منحوس. اما هنوز شهر، قربانی می‌دهد.

سیستان در تب دلتا می‌سوزد و مرهمی برای دردهایش نیست. درد بی‌آبی و بی‌نانی کم بود حالا درد عزیز هم بر دوشش سنگینی می‌کند. درد نبود بیمارستان و مرکز غربالگری. درد اینکه در سایه نبود زیرساخت‌ها، انگشت اتهام مسئولان به سوی اهالی دراز است برای جولان کرونا.

آمارهایی که رکورد می‌زنند

آمار مبتلایان هر 24ساعت رکورد قبلی را می‌شکند. حالا تعداد مبتلایان این استان در مرز 60هزار و 377 نفر ایستاده. شمار فوتی‌ها هم به آمارهای قبلی اکتفا نمی‌کند و به دنبال صعود است؛ یک‌هزار و 674نفر. هفتصدودوازده بیمار حاد تنفسی امیدشان به کپسول‌های اکسیژن است. چهارصدونه نفر هم روی تخت‌های بیمارستان با کرونا دست به گریبان. زاهدان، چابهار، میرجاوه، ایرانشهر و زابل در تب کرونا می‌سوزند و رنگ‌بندی‌ها از وضعیت قرمز خبر می‌دهند.

کرونا دست از شیطنت برنداشته. شهر به شهر و روستا به روستا در استان می‌چرخد تا قربانیان تازه‌ای برای خودش دست‌وپا  کند. روزانه 2هزارو300 تست گرفته می‌شود و در این میانه 39درصد تست‌ها مثبت هستند. جمعیتی که گفته می‌شود 60درصدشان بین 30 تا 60سال دارند. بحران کرونا به جایی رسید که معاون کل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی راهی سیستان‌و‌بلوچستان شد. ایرج حریرچی در این سفر گفته بود: «هیچ کمبود بهداشتی و درمانی در سیستان‌وبلوچستان نداریم. هر موضوعی باشد آن را تأمین و به استان تحویل خواهیم داد. اگر تعداد تخت‌های بیمارستانی این هشت سال اخیر را با گذشته مقایسه کنیم روند فزاینده‌ای در آن قابل مشاهده است.»

نماینده زهدان در مجلس شورای اسلامی اما از وزیر بهداشت گلایه دارد. فدا حسین مالکی گفته بود: «انتظار دارد وزیر بهداشت به جای اینکه افرادی را بفرستد که دل مردم را خالی کند، تیم تخصصی فرستاده و کمبودها را جبران کند.»

«چنین وضعیتی قابل پیش‌بینی بود.» «ناصر» اهل زاهدان است؛ بزرگ شده میان کوچه، پس‌کوچه‌های همین شهر. «ما همسایه پاکستانیم.»

کرونا، سوخت‌بری و هوتگ نیست که تنها سهم سیستان باشد

«سیستان‌وبلوچستانی که  آقای حریرچی درباره‌اش حرف می‌زند، همان جایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم؟» استانی که تنها سه دانشگاه علوم‌پزشکی به خود می‌بیند؛ زاهدان، ایرانشهر و زابل. استانی که تنها 13مرکز غربالگری رایگان به خود می‌بیند. 13مرکزی که سهم کلانشهر زاهدان از آن 6مرکز می‌شود.

آخرین سرشماری‌ها به سال 95 برمی‌گردد؛ آمارهایی که می‌گویند زاهدان جمعیت 600هزار نفری به خود می‌بیند. جمعیتی که بی‌شک در همه این سال‌ها روبه افزایش بوده و ثابت نمانده. چنین جمعیتی تنها 6 مرکز!؟ در حالی که همان سرشماری‌ها جمعیت شهری مانند دماوند را 120هزار نفر عنوان کرده؛ جمعیتی که 6 مرکز را به خود می‌بیند.

شنیده‌ها و گفته‌ها از بحران کرونا در سیستان‌وبلوچستان می‌گویند. بحرانی که از یک ماه پیش رسانه‌های محلی بر طبل هشدار آن کوفتند. «چنین وضعیتی قابل پیش‌بینی بود.» «ناصر» اهل زاهدان است؛ بزرگ‌شده میان کوچه، پس‌کوچه‌های همین شهر. «ما همسایه پاکستانیم.» همسایگی با پاکستان ورود کرونای دلتا را را برایشان محتمل کرده بود، اما از پیشگیری خبری نبود. «حداقل کمک کنند به سایر نقاط کشور سرایت نکند.»

اهالی عصبانی و کلافه‌اند از دشمن نامریی که افتاده به جان عزیزان‌شان. از نبود بیمارستان و حتی درمانگاهی که مرهمی بگذارد روی دردهایشان. «کرونا دیگر سوخت‌بری و هوتگ نیست که بگویند سرنوشت سیستان است. کرونا ویروسی است با قابلیت انتشار.»

از 10 روز پیش ظرفیت بیمارستان‌ها تکمیل شد

دَه شهر صدهزار نفری بیمارستانی به خود نمی‌بینند. آمارها از پایین بودن سرانه تخت بیمارستانی در استان روایت دارند؛ نصف متوسط کشوری. آمارهایی که از شهرها و روستاهای هم‌مرز با بندرعباس تا جاسک و شهرستان راسک می‌گویند. یعنی جمعیتی یک‌میلیون و 200هزار نفری که چشم دوخته‌اند به یک بیمارستان. هشتصدهزار نفر جمعیت جنوب استان هم تنها یک بیمارستان دارند؛ بیمارستانی با 196 تخت. سرانه‌ای که به وضوح می‌گوید توان مقابله با بحران کرونا را ندارد. «یک شهر با 50هزار نفر جمعیت دو پزشک عمومی دارد. بیمارستان دلگان سی‌تی‌اسکن ندارد.»

کسی نیاز به سی‌تی‌اسکن ریه پیدا کند، باید 150کیلومتر راه را به جان بخرد تا خودش را به ایرانشهر برساند. مجتبی جهانتیغ دادش از بحران کرونا بلند شده؛ یکی از پزشکان بیمارستان زاهدان. «مسئولان بهداشت می‌دانستند ساختارهای بهداشتی استان تاب‌آوری همه‌گیری را ندارد.»

کرونا در شهر جولان داده و چند وقتی است زنگ بحران را به صدا درآورده. ویروس منحوس در شهر و روستاهای استان می‌چرخد و قربانی می‌گیرد. قربانیانی که یا به پشتوانه باورهای اشتباه سرنوشت‌شان به مرگ ختم می‌شود یا نبود بیمارستان آنها را راهی دیار باقی می‌کند. «زیرساخت‌های بهداشتی استان در شرایط عادی پاسخگو نیستند، چه رسد به بحران.»

بخش عفونی در بیمارستان‌های موجود، کیمیاست و سراوان با 400هزار نفر تنها یک پزشک عفونی به خود می‌بیند. «از 10 روز پیش ظرفیت بیمارستان‌ها تکمیل شد.»

کلانشهری همچون تهران با انباشت پزشک مواجه است و شهرهای بزرگ سیستان‌وبلوچستان در حسرت یک پزشک. سوال این است چرا با وجود کرونا، وضعیت قرمز و بحرانی‌شدن کرونای دلتا پزشکی به سیستان‌وبلوچستان فرستاده نمی‌شود؟ «ایران حالا باید در بحران سیستان‌وبلوچستان چشم باز کند و بداند شهرهایی داریم که هنوز بیمارستان ندارند؟»

خبری از بیمارستان صحرایی نیست

می‌گویند شیب ابتلا در استان عمودی است. شیبی که بی‌شک بستری‌شدن را برای مراجعه‌کنندگان با مشکل مواجه می‌کند. شیب ابتلا عمودی شده و حالا برای سی‌تی‌اسکن باید روزها در نوبت ماند، هر چند هنوز خبری از بیمارستان صحرایی نیست. «نمی‌دانم منتظر چه چیزی هستند!»

وضعیت سیستان‌وبلوچستان بحرانی اعلام شده. وضعیتی که ایرج حریرچی را مسافر سیستان‌وبلوچستان کرد. تیم واکنش سریع هم بعد از دو هفته به سیستان‌وبلوچستان رسیده. «از بدیهیات برایمان می‌گویند. اینکه کرونای دلتا وارد شهر شده.»

آژیر قرمز از خیلی وقت‌ پیش در سیستان‌وبلوچستان به صدا درآمد؛ دوهفته بعد از تصویر دلخراش هندوستان. یعنی درست اواخر اردیبهشت بود که چابهار گرفتار بحران شد. چابهاری که یک‌ماه پیش شاهد قرنطینه‌شدن لنجی بود که سرنشینانش اغلب کرونای هندی داشتند. «دو ماه از وضعیت قرمز می‌گذرد، تازه 12 تیرماه بازارها تعطیل شد.» در میانه بحران کرونای دلتا اما این سوال هنوز بی‌جواب مانده اینکه چرا از همان ابتدای وضعیت قرمز محدودیت‌ها اعمال نشد؟ شهرهایی که اغلب مشکوک به کرونای دلتا یا همان هندی بودند. «15ماه است می‌گوییم ظرفیت بیمارستان‌ها را سامان بدهید، اما هیچ بر هیچ.»

کلانشهری همچون تهران با انباشت پزشک مواجه است و شهرهای بزرگ سیستان‌وبلوچستان در حسرت یک پزشک. سوال این است چرا با وجود کرونا، وضعیت قرمز و بحرانی‌شدن کرونای دلتا پزشکی به سیستان‌وبلوچستان فرستاده نمی‌شود؟ «ایران حالا باید در بحران سیستان‌وبلوچستان چشم باز کند و بداند شهرهایی داریم که هنوز بیمارستان ندارند؟»

«اهالی این روستا 90کیلومتر تا رسیدن به اولین مرکز راه دارند، برای همین خوددرمانی می‌کنند. مردمی که آب برای خوردن ندارند، چطور بهداشت را رعایت کنند.»  اهالی شهر هم حال‌وروز بهتری ندارند. اغلب کارگرند و نگران نان شب برای همین درمان می‌شود آخرین گزینه برایشان. «مردم اغلب از داروخانه دارو می‌گیرند و خوددرمانی می‌کنند.»

در سطح شهر سِرُم نیست

«اغلب اوقات سی‌تی‌اسکن مشکل دارد.» «ملک» اهل ایرانشهر است. مردی که هفته‌هاست درگیر کرونای اعضای خانواده‌اش است. «در سطح شهر به 9 داروخانه سر زدم، اصلا سرم وجود ندارد.» هفته‌ها مراجعه به اورژانس و سی‌تی‌اسکن و … حسابی کلافه‌اش کرده. «مادرم را بردم سی‌تی‌اسکن می‌گویند تعطیل است. بیماری مگر تعطیلی‌بردار است؟»

تست کرونا در مراکز رایگان است. مراکزی محدود و البته شلوغ از جمعیتی که 150کیلومتر از سرباز و شهرهای دیگر خودشان را به ایرانشهر رسانده‌اند. «دیروز (12تیرماه) رفتم تست کرونا بدهم، وضعیت غیربهداشتی بود، منصرف شدم.» وضعیت غیربهداشتی، ازدحام جمعیت و نبود رعایت پروتکل‌ها بستر خوبی است برای ابتلای افراد سالم، چه رسد به آدم‌های بیمار. «در دمای بالای 45درجه ساعت‌ها در حیاط نشستیم تا نوبت‌مان شود. آدم سالم مریض می‌شود، چه رسد به بیمار.» سوال «ملک» و خیلی از شهروندان این است؛ چرا مراکز غربالگری افزایش نمی‌یابد؟ چرا با وجود گفتن از الکترونیک‌شدن نسخه‌ها هنوز در بعضی از مراکز نیاز به دفترچه بیمه است؟ چرا محدودیت‌ها قبل از این اجرا نشد؟ و حالا که تصمیم به اجرایی‌شدن محدودیت‌هاست، چرا این همه دست‌وپا شکسته و ناقص؟

«ملک» معلم یکی از روستاهای مرزی است. روستایی که آب آشامیدنی‌اش، آب راکدی است که بیماری‌های گوارشی را سهم اهالی کرده. «اهالی این روستا 90کیلومتر تا رسیدن به اولین مرکز راه دارند، برای همین خوددرمانی می‌کنند. مردمی که آب برای خوردن ندارند، چطور بهداشت را رعایت کنند.»  اهالی شهر هم حال‌وروز بهتری ندارند. اغلب کارگرند و نگران نان شب برای همین درمان می‌شود آخرین گزینه برایشان. «مردم اغلب از داروخانه دارو می‌گیرند و خوددرمانی می‌کنند.»

15ماه است می‌گوییم ظرفیت بیمارستان‌ها را سامان بدهید، اما هیچ بر هیچ

بحرانی فراتر از بحران موجود خواهیم داشت

گذر ایرج حریرچی و تیم واکنش سریع که به سیستان افتاد، روسا تصمیم به تعطیلی و اجرای محدودیت‌ها افتادند. محدودیت‌هایی که به روایت شهروندان نصف و نیمه اجرا می‌شوند. محدودیت‌هایی که مغازه‌دارها را وانت‌سوار کرده تا جنس‌شان را بفروشند. گاهی اوقات هم کرکره‌ها تا نیمه بالا می‌روند تا مبادا مشتری دست خالی به خانه برگردد. «نگاه سنتی هنوز اینجا حکمفرماست.» دلیلی که باعث شده پروتکل‌های بهداشتی خیلی اهمیت نداشته باشند.

پروتکل‌هایی که تعریفی میان صف‌های نان یا حتی تهیه آب آشامیدنی ندارند. فاصله اجتماعی یا ماسکی که حتی در دورهمی‌ها و گپ‌وگفت‌های روزانه‌ هم دیده نمی‌شوند. «همین نگاه باعث بحران شده.» جواب تست کسی مثبت هم باشد، نسبت داده می‌شود به قسمت و سرنوشت یا یک سرماخوردگی ساده.

بیمارستان رفتن هم خیلی باب نیست و هنوز هم ترس از بیمارستان را می‌شود میان برخی اهالی دید. «شرایط وخیم که شود، کپسول اکسیژن می‌خرند و در خانه می‌مانند.» سیستان‌وبلوچستان یعنی وسعت و گستردگی. یعنی شهرهایی که اغلب حاشیه را به خود می‌بینند. «با این شرایط بحرانی فراتر از بحران موجود خواهیم داشت.»

حرف که به حاشیه شهر می‌کشد باید از نداری‌ها گفت. از دغدغه نان، نه ماسک و کرونا. «طیف وسیعی از زاهدان حاشیه‌نشین‌اند.» پای نان شب که در میان باشد گفتن از کرونا آن هم از نوع دلتا برایشان بی‌معنی است. هرچند بی‌شناسنامه‌ها هم هستند. آدم‌هایی که اغلب حاشیه شهر را تشکیل می‌دهند. کارگران روزمزد که در خانه ماندن یعنی گرسنگی مداوم. در این میانه خرید ماسک و ماده ضدعفونی‌کننده یعنی خرج اضافه برای خانه.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.