این قصه سر دراز دارد!/تاریخچه سرقت ادبی در سینما و تلویزیون ایران

شهروندآنلاین: پیش از ماجراهای اخیر اصغر فرهادی و البته حسن فتحی، جنجال‌های سرقت ادبی در سینمای ایران اغلب در نهایت با کدخدامنشی حل می‌شد و حداقل اینکه پایشان چندان به رسانه‌ها نمی‌رسید. اتفاقاتی که درباره فیلم‌هایی چون «طهران، تهران»، «100 سال به این سال‌ها»، «کافه ستاره» و البته سریال‌هایی چون «كیمیاگر» و «یوسف پیامبر» و البته بسیار آثار دیگر به شکل زمزمه‌های درگوشی مطرح می‌شد و در نهایت هم کمتر به فرجام می‌رسید.

سابقه تاریخی

یکی از موارد مطرح این نوع پرونده‌ها اما در فیلم «به همین سادگی» رضا میرکریمی رخ داد. فیلمی که در خط اصلی خود یادآور کتاب «چراغ‌ها را من خاموش می‌كنم» نوشته زویا پیرزاد بود و جالب‌ اینکه بعدتر گفته شد که خود خانم زویا پیرزاد هم جزو نویسندگان زنی بوده که میرکریمی در نوشتن این فیلمنامه با آنها مشورت کرده بود و داستان حداقل در رسانه‌ها ختم به‌خیر شد!

در مورد این فیلم البته بعدتر نویسنده‌ای به نام علی‌اصغر عزتی، نویسنده كتاب «می‌مانم پشت در» نیز مدعی شباهت یکی از داستان‌های کتابش با «به همین سادگی» شد. ماجرا اما از اعتراض رسانه‌ای نویسنده فراتر نرفت شكایتی انجام نشد!

بعدتر- شاید هم قبل‌تر- چیستا یثربی مدعی شده بود كه فیلمنامه فیلم «پیشنهاد 50 میلیونی» ساخته مهدی صباغ‌زاده از داستان «نیلوفر آبی» او اقتباس شده است. اتفاقی که البته صباغ‌زاده هم منکر آن نبود و حتی نام یثربی را در تیتراژ پایانی آورده بود و البته مبلغی (به قول چیستا یثربی ناچیز) هم به نویسنده پرداخت کرده بود. پس این پرونده نیز به‌جایی نرسید و حتی دلیل اعتراض خانم یثربی مشخص نشد!

بعدتر؛ ماجرای سرقت ادبی با شکایت نمایشنامه‌نویسی به نام عبد‌الحمید شماسی که ادعا داشت فیلمنامه «كیمیاگر» محمدرضا ورزی برداشتی غیرمجاز از اثر «زكریای رازی» اوست، به تلویزیون نیز کشیده شد. این نمایش که به گفته نویسنده در سال 84 به كارگردانی مجید جعفری در تالار وحدت به روی صحنه آمده؛ ظاهرا قرار بود توسط داریوش مهرجویی نیز مورد اقتباس قرار گیرد، اما پخش سریال ورزی همه‌چیز را به‌هم زد. با این‌حال خود محمدرضا ورزی ادعا داشت كه فیلمنامه را خودش شخصا 15 سال پیش نوشته و ربطی به نمایش «زكریای رازی» ندارد.

ماجرای یوسف پیامبر اما شاید معروف‌ترین مورد از این دسته باشد که در نهایت هم به محكومیت كارگردان منجر شد. ماجرایی که با اعتراض و سپس شکایت شهاب‌الدین طاهری آغاز شد که مدعی بود در سال 78 یك قسمت دستنویس فیلمنامه‌اش را از طریق علی لاریجانی رئیس وقت رسانه ملی به سلحشور داده، اما سلحشور در پاسخ می‌گفت که آن فیلمنامه استانداردهای لازم را نداشته و او اصلا آن را نخوانده است كه بخواهد از آن استفاده كند یا نه.

دادگاه اما با بررسی ادعاهای طرفین و متن فیلمنامه‌ها حکم به محبوبیت زنده‌یاد فرج‌الله سلحشور داد. حکمی که مرحوم سلحشور همواره به آن معترض بود و آن را ناعادلانه می‌دانست.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.